شقایق فراهانی، برای بازیگر شدن چه فاکتورهایی داشت؟فراهانی:
همانطور که میدانید، هنر همیشه در خانه ما بوده، به ویژه که پدرم
پیشکسوت این کار است. از کودکی به خاطر پدر و مادرم به هنر علاقهمند شده و
آن را ادامه دادم تا حال که اینجا هستم.
زمانی که طوطیا اکران شد،همه بر این عقیده بودند که دختربهزاد فراهانی به عنوان یک
سوپراستار دیگر متولد شده است،
اما مدتی از شما در سینمای ایران خبری نبود تا اینکه در یکسال اخیر بسیار پرکار شدید، چه اتفاقی افتاد؟
فراهانی:
اینکه چه اتفاقی افتاد، بارها گفتم که نمیدانم. شاید به نوعی در زندگی
امتحان شدم، اما به هر حال تجربه بود، شاید هم انتخابهای درستی نداشتم...
در حال حاضر هم به اوج نرسیدم، به هر حال فراز و نشیبها به همراه تجربه،
جزوی از زندگی افراد در هر مقطعی است.
بازیگری از نگاه شما چیست؟
فراهانی: یک حرفه به همراه عشق است که
من با این امید به آن نگاه کردم. شاید به این خاطر است که من بین سینما،
مجموعههای تلویزیونی و تئاتر تفاوتی قائل نمیشوم، چرا که هر کدام جایگاه
خاص خود را دارد و این عشق افراد است که، آنها را به سوی هر کدام از این سه
گزینه میکشاند.
برای انتخاب نقش، چه فاکتورهایی را در نظر میگیرید؟
فراهانی:
فیلمنامه را که میخوانم، دوست دارم آن نقش جای کار داشته باشد که خودم
را نشان بدهم، این علاقه شخصی است، اما مسائل حاشیهای، نقش مهمی دارد که
بعضی مواقع باعث میشود درکارهایی که دوست نداری، بازی کنی.
اولینبار که مقابل دوربین قرار گرفتی، چه احساسی داشتی؟
فراهانی:
کاری از آقای کاربخش در سال 72 بود و پس از آن مجموعه حباب در سال 73، کار
آقای معارفی. مقابل دوربین قرار گرفتن ساده نبود، اما به خاطر حضور پدرم
این ترس در وجودم فروکش کرد. من از شش، هفت سالگی به همراه پدر تئاتر کار
میکردم، در تئاتر که میدانید، تنها یک دوربین شما را نگاه نمیکند، بلکه
صدها چشم نظارهگر شما هستند، از اینرو ترس به آن شکل نداشتم... ارتباط با
مخاطب را تجربه کرده بودم، حس من در آن لحظه این بود که به بازی ادامه
بدهم و خودم را به جایگاهی برسانم.
آرزو داشتی چه نقشی بازی کنی که تا امروز نتوانستی؟
فراهانی:
خیلی دلم میخواست نقشهای ماندگار بازی کنم که در سینمای ایران بماند،
مثل «باشو غریبه کوچک» اما هنوز به این آرزو نرسیدهام، فکر کنم در سریال
«کلاه پهلوی» نقشی که بازی کردم ماندگار شود.
شقایق فراهانی چهطور آدمی است؟
فراهانی: آدم... یک آدم عادی که زنده است.
طوری پاسخ دادید که انگار از خودتان ناراحت هستید؟
فراهانی:
به هر حال بارها پیش آمده که از خودم ناراحت شدم، بهخصوص وقتی که باید
قدر خود را میدانستم، اما ندانستم،زمان هم که بگذرد، دیگر نمیتوان برگشت.
آینده کاریتان را چگونه پیشبینی میکنید؟
فراهانی: غیرقابل پیشبینی است، چرا که شغل ناامنی داریم و همین ناامنی اجازه نمیدهد یک برنامهریزی درستی داشته باشیم.
یعنی ممکن است یک روز بگویید دیگر نمیخواهم بازی کنم؟
فراهانی: بله، ممکن است، شاید یک عشقی فرای عشق بازیگری بیاید که من بازیگری را کنار بگذارم.
نظرت درباره ژانر طنز چیست؟
فراهانی:
ببینید، ما در موقعیتی کار میکنیم که ژانرطنز برای یک هنرپیشه زن مهیا
نیست، فکر نکنم خانمها بتوانند در این ژانر موفق شوند. خیلی از محدودیتها
باعث میشود که یک زن نتواند به آن نقش پرو بال بدهد، اما این محدودیتها
برای مردان وجود ندارد و به همین خاطر آنان در ژانر طنز موفقترند. برای
مثال مردان راحتتر دیالوگها را بیان میکنند یا ممکن است شوخیهایی بکنند
که یک زن نتواند مقابل دوربین این کار را انجام دهد.
به نظر شما تئاتر کارخانه بازیگری است؟
فراهانی: نه؛ از آقای پرستویی شنیدم که تئاتر در اصطلاح، یک بازیگر را روغن کاری میکند.
برای شقایق شدن چه هزینههایی پرداخت کردید؟
فراهانی: هزینههای زیادی... اینکه دو سال و هفت ماه بیکار بودم و طی این مدت هیچکس حال مرا نپرسید.
یعنی ممنوعالکار بودید؟
فراهانی:
ببینید، ممنوعالکار بودن را اعلام نمیکنند، اما وقتی سر دهها فیلم
میروی و بعد میبینی که تو را انتخاب نمیکنند، فکر میکنید چه معنایی
داشته باشد و بعد هم کمکم متوجه میشوی که یک «جو» برای شما اینگونه
میخواهند، من هم از سال 1381 به مدت دو سال و هفت ماه این اتفاق را تجربه
کردم.
یعنی میخواهید بگویید، یک باندبرای شما اینگونه خواست؟
فراهانی:
نامش را نمیدانم که باند است یا چیز دیگری... اما موقعیتی برای شما پیش
میآید که نمیتوانید به فعالیت خود ادامه دهید. میخواهم در حال حاضر
پیشکسوتهای سینما را برای شما مثال بزنم، آنها پس از یک عمر کار کردن، حال
نمیتوانند به راحتی زندگی کنند، هیچ حمایتی از جایی نمیشوند، این آینده
ما هم هست، جز این است؟
از محیط سینما خسته شدید یا نه؟
فراهانی:
خسته نشدم، ولی آن ذوق هنری سابق را ندارم. عشق سینما هنوز در دلم نمرده،
اما آن هیجان سابق را هم ندارم، دلیلش را هم نمیدانم، شاید هم پا به سن
گذاشتم (میخندد)
نمیخواهید بیشتر توضیح بدهید، درباره آن دو سال و هفت ماه؟
فراهانی: چه فایدهای دارد، به هر حال جزو افت و خیزهای زندگی من بود که گذشت.
به نظر خودتان نقشهای کلیشهای بازی نکردید؟
فراهانی:
من نقشهای متفاوتی را بازی کردم یا شاید نقشهای کلیشهای کمتر بازی
کردم. من در هنر همهگونه تیپ را دوست دارم تجربه کنم، اما دوست دارم بیشتر
در نقشهایی بازی کنم که هیچوقت کهنه نشود.
:: بازدید از این مطلب : 442
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0