لهراسبی:قرار نبود با یگانه کاره مشترک اجرا کنم
نوشته شده توسط : blogkhan
 

 



 

انتشار : شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۳

 

علی لهراسبی: قرار نبود با محسن یگانه کار مشترک اجرا کنم

 

مصاحبه ی علی لهراسبی

 

 

آناهید صابری – امیرحسین کاکایی: علی لهراسبی یکی از خاطره انگیزترین خواننده‌های موسیقی پاپ در سال‌های اخیر است که به خصوص با تیتراژهای ماندگاری که خوانده است توانسته توجه مخاطبین زیادی را به خود جلب کند. لهراسبی با روی آوردن به سبک‌های مختلف در آلبوم‌های اخیرش هم خیلی توانست در جذب مخاطبین جدید موفق باشد گرچه همواره انتقادهای زیادی را هم به دنبال دارد.

 

_اولین سوال را درباره نام گذاری آلبوم آخرتان یعنی «ربات» می‌پرسیم؛ این تغییر اسم ناگهانی از «سرمه‌ای» به «ربات» به خاطر چه بود و در کل چرا اسم «ربات» انتخاب شد؟

 

داستان تغییر اسم آلبوم علت خاصی نداشت و ما بیشتر در یک معذوریت قرار گرفتیم ،پیشتر که ما قطعات آلبوم را برای اخذ مجوز به وزارت ارشاد می‌فرستادیم باید یک اسم را هم به عنوان اسم آلبوم همراه قطعات ارسال می‌کردیم و بعد از اخذ مجوزهای لازم، در نهایت این امکان وجود داشت که با یک نامه‌نگاری ساده در دقیقه آخر اسم آلبوم را به راحتی تغییر دهیم و اسمی را بگذاریم که مد نظرمان است. برای این آلبوم هم ما زمانی که قطعات را به ارشاد فرستادیم در آن زمان من یک قطعه داشتم به نام «قلب آهنی»، که به صورت تک ترک منتشر شده، که اسم آن در ابتدا «ربات» بود و زمانی هم که برای اخذ مجوز آلبوم اقدام کردیم همین اسم «ربات» را به عنوان نام آلبوم همراه قطعات به ارشاد فرستادیم.

 

ما حتی عکاسی هم که برای آلبوم انجام داده بودیم با مضمون نام «سرمه‌ای» برای آلبوم بود ولی متاسفانه در این دوره قانون تغییر پیدا کرده بود و ما دیگر اجازه نداشتیم نام آلبوم را تغییر بدهیم.

 

_خب اصلا چرا «سرمه‌ای»؟

 

به خاطر همین چرا که شما گفتید. همین که هرکسی برایش این سوال پیش بیاید که چرا سرمه‌ای؟!

 

_از همکاری شما و محسن یگانه و در واقع همخوانی شما خیلی سوال پرسیده می‌شود؛ قرار بود آهنگ مشترکی با هم بخوانید؟

 

نه قرار نبود ما همخوانی داشته باشیم و از من هم خیلی‌ها این سوال را پرسیدند و حقیقت این است که ما با محسن یگانه قرار نداشتیم آهنگی بخوانیم و صرفأ یک بار در یکی از کنسرت‌های من اتفاقی افتاد که شاید این ذهنیت در بین برخی ایجاد شده و آن هم این بود که در کنسرت من، بدون هیچ برنامه ریزی و هماهنگی از قبل، قطعه ی “سزامه” را تصمیم گرفتیم که آن شب با هم اجرا کنیم، خب طبیعتأ این ذهنیت به وجود آمد که ما قرار است همکاری مشترکی داشته باشیم.

 

به نظر من کارهای مشترک باید خیلی هوشمندانه انجام شود و خواننده‌ها در اجرای کار مشترک باید از استایل‌های متفاوتی باشند ولی در نهایت جنس صدایشان هم با هم همخوانی داشته باشد که کار خوبی از آب دربیاید. اما در نهایت در مورد اجرای مشترک من و یگانه در یک قطعه واقعأ برنامه قبلی در کار نبود و فعلأ هم قرار نیست ما اجرای مشترکی در قطعه‌ای داشته باشیم.

 

_بازخورد آلبوم آخر را نسبت به آلبوم‌ها گذشته چطور دیدید؟

 

آلبوم «ربات» در بدترین زمان ممکن به واسطه مشاوره‌های اشتباه دوستان منتشر شد و به خاطر همین مشاوره ها آلبوم «ربات» در بدترین زمان ممکنی که می‌توانست یعنی روز ۱۸ اسفند ماه در بازار منتشر شد در حالی که همه به من می‌گفتند بهترین زمان همان آخر اسفند است و به ما اعتماد کن و در این زمان منتشر کن و متاسفانه من هم اعتماد کردم و در بدترین زمان «ربات» را منتشر کردم ولی در کل فکر می‌کنم آلبوم «ربات» آلبوم موفقی بود و در بعضی از نظرسنجی‌ها هم رتبه اول را کسب کرد.

 

_بین همین سه آلبوم آخرتان یعنی «چهارده»، «تصمیم» و «ربات» خودتان کدام را بیشتر دوست داشتید؟

 

من در این سه آلبوم کاملأ تغییر استایل در خواندنم دادم و قاعدتأ یکسری از مخاطبان من هم در مقابل این تغییر استایل گارد می‌گیرند وگرنه هر سه آلبوم، آلبوم‌های قوی بودند به خصوص «تصمیم» که تغییر استایل خوبی در خواندن آن آلبوم بود و «ربات» هم آلبوم خوبی است و تنها اشکالی که داشت این است که ما در جمع آوری این آلبوم عجله کردیم و علت عجله کردن ما هم این بود که چون برنامه ریزی برای کارم داشتم باید آلبوم را در تاریخ مشخصی منتشر می‌کردیم در غیر این صورت انتشار آن چند ماه به عقب می‌افتاد اما با این حال «ربات» هم خیلی آلبوم خوبی شد و تک تک قطعات آن با فکر تولید شد و جلو رفت چون من خودم در تولید آلبوم به هیچ وجه قطعه‌ای را بی جهت تولید نمی‌کنم و قطعأ هدفی پشت تولید هر قطعه وجود دارد.

 

موضوعی که در اینجا خیلی مهم می‌باشد این است که اکثر خواننده‌هایی که موفق هستند، خودشان موسیقی‌شان را می‌سازند و خواننده‌هایی هم که خودشان موسیقی‌شان را درست نمی‌کنند تقریبأ از بازار موسیقی محو شده‌اند. خیلی از خواننده‌ها ما هستند که خودشان موسیقی‌شان را تولید می‌کنند و اگر هم کسی برایشان موسیقی تولید کند در فضای موسیقی‌ همان خواننده کاری را تولید می‌کند به خاطر همین شما آثاری که از آن خواننده‌های موفق می‌شنوید  همه یک دست هستند و گاهی اوقات اگر در کارشان شکست هم می‌خورند در یکنواختی کار شکست می‌خورند و اصطلاحأ می‌گویند خواننده تکراری شده. برای من کیفیت موسیقی خیلی اهمیت دارد و میشود با یک تیم در تولید موسیقی همکاری ثابت داشت و در آن صورت مخاطب من، مخاطبین خاصی می‌شدند و خوب داشتن یک تیم ثابت هم کار سختی است اما من به خاطر وجود سلایق مختلف در جامعه، تغییر مدل خواندن را دوست دارم و سعی می‌کنم مخاطبین بیشتری را با تغییر مدل خواندن جذب کنم. مثلا تیتراژهایی که من خواندم مثل «عبور شیشه‌ای»، «دلنوازان»، «فاصله‌ها» و… همه در یک مدل خواندن بودند و به نظر من دیگر خواندن فقط در این سبک کافی بود.

 

_مسئله‌ای که اکثر اهالی موسیقی به آن اعتقاد دارند این است که خواننده باید کارکتر مشخصی در خواندن و موسیقی‌اش وجود داشته باشد به نظر شما این تغییر مدام سبک به کار شما لطمه نمی‌زند؟

 

نمیدونم؛ تا چند کنسرت دیگر برگزار نکنم متوجه نمی‌شوم که مخاطبین من چقدر با تغییر استایل من ارتباط برقرار کردند. چون در کنسرت بازخوردها خیلی خوب مشخص می‌شود و ما از اینکه می‌بینیم مردم کدام کار را بیشتر با ما می‌خوانند می‌توانیم خودمان را ارزیابی کنیم البته این ارزیابی خیلی هم دقیق نیست چون موضوعی که وجود دارد این است که مثلا من یک کار فضای ماژور خواندم که خیلی از مخاطبین من آن کار را دوست نداشتند اما کلی مخاطب جدید برای من پیدا شد که آن کار را دوست داشتند و من این را از بازخورد در فضای مجازی فهمیدم که مخاطبین جدید زیادی کار من را شنیده بودند. حالا این هم درست نیست که دیگر من مدام همان سبک را بخوانم واین که مخاطبین شما را بشناسند تا اینکه شنونده شما باشند خیلی تفاوت دارد. به طور مثال در مورد قطعه «دوستم نداری» که اصلا ربطی هم به سبک خواندن من نداشت را خیلی ها نسبت به آن بی توجه بودند ولی خیلی از مخاطبین که عده ای از خود موزیسن‌ها هم بودند واکنش خوبی نسبت به این قطعه داشتند.

 

از جلب توجه برای مخاطب تا تبدیل آن به شنونده ثابت خود فاصله‌ای وجود دارد که خواننده باید این فاصله را طی کند و باید فرصت داد به خواننده تا بازخورد تغییر استایلش در جامعه نمایان شود و تغییر سبک من هم تغییر در کیفیت خواندن نیست بلکه تغییر در نوع خواندن است. من به خصوص بعد از انتشار سه آلبوم آخرم هنوز مشغول بررسی هستم که تکلیف آلبوم بعدی را مشخص کنم و اصلاً شاید برگشتم به همان علی لهراسبی عاشقانه خوان گذشته. البته مردم ما هم غیر قابل پیش‌بینی هستند؛ من خودم شخصا به سبک عاشقانه علاقه دارم و صدای من هم قابلیت خواندن در آن فضا را دارد اما همین طرفداران دوآتیشه وقتی که در کنسرت من هستند و از آن‌ها می‌پرسم کدام قطعه را بخوانم همه می‌گویند که قطعات ریتمیک را بخوان و بعد شاید اگر یک خواننده دیگر بیاید و  سبک عاشقانه ی من را اجرا ‌کند همه به آن جذب می شوند و کسی هم متوجه نمی‌شود که این همان سبک من است که در کنسرت نمی‌خواهند گوش کنند.

 

_خب شاید مخاطب‌های کنسرت‌ها عوض شده که مردم از شما چنین چیزی می‌خواهند؟

 

مخاطبین کنسرت خیلی متنوع نیستند، طبق آماری که سایت‌های فروش بلیت کنسرت دادند، مخاطبین کنسرت ها در تهران از بین حدود دوازده میلیون جمعیت تهران، تنها صد و پنجاه هزار نفر می‌باشند و این آمار عجیبی است. یک موسیقی ممکن است یک میلیون دانلود شود اما با این حال مخاطبین کنسرت‌های ما در تهران صد و پنجاه هزار نفر بیشتر نیستند و شرکت کردن در کنسرت‌ها هم بین این عده می‌چرخد. این آمار برای موسیقی سنتی هم حدود صد هزار نفر است و ما هم متوجه می‌شویم که مخاطبین کنسرت‌ها خیلی تکراری هستند.

 

_شاید شنونده‌های ما هم خیلی حرفه‌ای نیستند و در کنسرت‌ها به دنبال آهنگ‌های ریتمیک هستند که صرفأ بهشان خوش بگذرد.

 

علتش این است که ما ابزار رسانه‌ای برای تثبیت یک موسیقی نداریم. شما می‌بینید که وقتی یک تیتراژ خوانده می‌شود مردم موقع شنیدن آن در کنسرت چقدر هیجان زده می‌شوند. علتش این است که این موسیقی مدام برای مخاطب از طریق تلویزیون پخش شده و این پخش مستمر باعث شده مخاطب ارتباط خوبی با موسیقی برقرار کند ولی متاسفانه ما شبکه‌ای مخصوص این کار نداریم که صرفأ موزیک-ویدئو پخش کند تا خواننده بتواند آهنگش را تثبیت کند. مثلاً موسیقی دلنوازان خیلی هوشمندانه برای سریال انتخاب شد با کلام بی‌نظیر آقای کاکایی اما این قطعه به عنوان یک قطعه آرام و عاشقانه قرار نبود که اگر روی سریال قرار نمی‌گرفت و تعدد پخش نداشت چنین اتفاقی برایش بی‌افتد و اگر تیتراژ نبود صرفأ یک موسیقی غمگین خیلی خوب بود و این باعث می‌شود ما به این نیاز برسیم که لازم بدونیم برای موسیقی‌هایی که ساختارهای قدرتمندی دارند، ویدئوهای خوبی هم بسازیم و از یک شبکه به صورت مستمر پخش کنیم تا کار برای مخاطب تثبیت شود.

 

از طرف دیگر هم متاسفانه ما در شرایطی زندگی می‌کنیم که در کشور با موسیقی مانند مد رفتار می‌شود و اصطلاحأ موسیقی مد می‌شود و همین باعث می‌شود شما زمانی که می‌خواهید یک موسیقی را پخش کنید شاید آن موسیقی را که دوست دارید را نتوانید پخش کنید و مجبور شوید موسیقی را پخش کنید که مردم گوش می‌دهند. یا وقتی که می‌بینید چند ماشین مختلف یک موسیقی را پخش می‌کنند شما هم ناخودآگاه شروع به زمزمه آهنگ کنید درحالی که ممکن است اصلا مخاطب آن آهنگ یا خواننده نباشیدو این نشان می دهد که مردم ایران خیلی مُدگرا هستند.

 

دقیقا همینطور است چون اتفاقی که چند مدت اخیر افتاد این بود که اکثر مردم مخاطب موسیقی داخل متوجه شدند که خواننده‌ای به نام مرتضی پاشایی بیمار شده و همین باعث شد یک موج عظیمی از مردم به دنبال این باشند که مرتضی پاشایی کی هست و شاید خود مرتضی پاشایی هم از این موضوع راضی نباشد که بیماری او باعث شد طیف گسترده‌ای از مردم متوجه حضور حرفه‌ای او در موسیقی شوند و این هم باز بر می‌گردد به همان مُدگرا بودن حتی در موسیقی!

 

بله البته جدای اینکه آهنگ‌های مرتضی خیلی خوب است و به نظر من یکی از بهترین اجراهای زنده هم متعلق به مرتضی پاشایی است اما بله خود مرتضی هم از این داستان خیلی ناراحت است و دوست نداشت که چنین اتفاقی برایش رخ دهد اما متاسفانه چنین مسائل و حواشی هم در کشور ما وجود دارد.

 

_فعالیت در رسانه ملی بیشتر بازخورد دارد یا پخش کلیپ از ماهواره‌ها؟

 

 ببنید الان اکثر خواننده‌ها برجسته‌ای که در کشور ما شنیده می‌شوند، خواننده‌هایی داخلی هستند که با شبکه‌های ماهواره‌ای هیچ ارتباطی ندارند. اما ما در همین رسانه ملی امکان پخش موزیک-ویدئو را نداریم با این حال در نظرسنجی یکی از برنامه‌های تلویزیونی یکی از آهنگ‌های من به نام «قلبم» که ریتمیک است و برای این نظر سنجی پخش می‌شد تا مرحله فینال این نظرسنجی آمد و این برای من خیلی عجیب بود چون مخاطب این شبکه و برنامه همه مردم ایران بودند و همه مردم ایران به یک کار ریتمیک شیش و هشت من رای داده بودند و مثلاً ترک فاصله ها در همان نظرسنجی رتبه نیاورد ،شاید هم به خاطر این بود که مردم از شنیدن آهنگ شیش و هشت از من شوکه شده بودند! (خنده) و شما اگر جای خواننده باشید می‌فهمید که این بازخورد چقدر روی کار شما تاثیر می‌گذارد که شما به این سمت بروید که کارهای شیش و هشت اجرا کنید یا نه و ابهامات دیگر که اگر امکان پخش ویدئو در تلویزیون به صورت متعدد بود ما بازخورد مفیدتری از تلویزیون می‌گرفتیم.

 

_خب البته جدای از رسانه ملی، ما مشکل اساسی دیگری که داریم این است که نهادی برای تهیه آمار و آنالیز کردن بازخورد برای حوزه موسیقی نداریم که در قبال دریافت هزینه‌ای از خواننده یک جامعه آماری را آنالیز کند و جایگاه خواننده و مخاطبینش را به اون معرفی کند و به خواننده توصیه کند که در چه فضایی بخواند.

 

ببینید ما در کشورمان معضل‌های فرهنگی و هنری خیلی زیاد داریم. به طور مثال مشکل داشتن یک مدیر برنامه خوب که به نظرم هیچ خواننده‌ای در ایران ندارد و من شخصأ اگر یک مدیر برنامه خوب داشتم دیگر نگرانی این را نداشتم که چه موسیقی تولید کنم که جامعه دوست داشته باشد و شما در عرصه بین‌المللی می‌بینید که یک مدیر برنامه خوب یک پسر ۱۶ ساله مثل جاستین بیبر را با مدیریت خوب تبدیل به خواننده برجسته دنیا می‌کند و این در حالی است که بچه‌های کوچکتر از او هم هستند که خیلی بهتر از او می‌خوانند اما مدیریت خوب یک مدیر برنامه می‌تواند یک نفر را در عرصه جهانی مطرح کند. اما مدیربرنامه‌ها در کشور ما به این شکل که در جهان وجود دارد نیستند.

 

جدای از این معضل، معضل دیگری که ما در موسیقی داریم بحث سالن است،الان ما یک سالن برگزاری کنسرت در کشور داریم و همین یک سالن در تایم های طولانی در اختیار یک تهیه‌کننده خاص است به طوری که خواننده‌های دیگر که می‌خواهند وقت برای برگزاری کنسرت‌ بگیرند تا مدت‌ها سالن به آن‌ها وقت نمی‌دهد و خواننده‌های دیگر باید به تکاپوی آن بی‌افتند که از تهیه‌کننده یک شب سالن را بگیرند تا کنسرت برگزار کنند و این موضوع جدیدی هم نیست ، من بعد «دلنوازان» هم که می‌خواستم در برج میلاد کنسرت برگزار کنم سالن خالی نبود در حالی که همان موقع موسیقی من در جامعه برجسته شده بود و من باید کنسرت برگزار می‌کردم و در حال حاضر هم آلبوم «ربات» در اسفندماه سال گذشته منتشر شده و من در مرداد ماه امسال کنسرت برگزار می‌کنم.

 

البته از زمانی که آقای پیروز ارجمند آمده اند همه چیز خیلی بهتر شده و بعد از این همه سال یک اتفاق بزرگ افتاده که یک موزیسین روی کار آمده، کسی که وقتی با او صحبت می کنی آرامش داری ، از جنس خودت است، دقیقاً می داند چه میخواهی و حداکثر تلاشش را هم می کند تا شما موفق بشوی.

 

_شما با توجه به اینکه در گذشته تجربه‌های موفقی در زمینه خواندن تیتراژ داشتید جدا از اینکه کیفیت‌ تیتراژهای جدید به خصوص تیتراژهایی که در ماه رمضان شنیدیم به شدت افت کرده، قبول دارید که تیتراژها مانند گذشته دیگر بر شنیده شدن خواننده تاثیر گذاری خاصی ندارند؟

 

در اینکه مخاطب تلویزیون ما کم شده است شکی نیست ولی تیتراژها هم به نظر من یک مقوله کاملا تخصصی است و قرار نیست که هر موسیقی برای تیتراژ هر فیلم و سریالی مناسب باشد  ممکن است همان موزیک به صورت جدا خیلی خوب باشد و طرفدار پیدا کند ولی روی یک فیلم یا سریال جواب ندهد. تیتراژ خوب تیتراژی است که هم خیلی با سریال هماهنگ باشد و دور از موضوع سریال یا فیلم نباشد و هم یک هویت مستقل از سریال داشته باشد و بتوان بدون سریال هم آن آهنگ را گوش کرد، ولی بعضی از موزیک هاهم هستند که روی سریال خیلی خوب شنیده می شوند اما با تمام شدن سریال آن ها هم تمام می شوند.

 

یک سریال برای من به اندازه ی یک آلبوم اذیتم می کند، به طور مثال در مورد فاصله‌ها یا دلنوازان ما ورژن‌ها مختلفی از ترانه را تجربه کردیم تا در نهایت کاری شد که مردم از تلویزیون شنیدند.

 

_پیشنهاد جدید تیتراژ هم داشتید؟

 

یک سریال برای آقای شاه حسینی است  به تهیه کنندگی آقای داوود هاشمی و نوشته ی آقای افخمی که فعلا بر موزیک میان سریال که یک کلیپ هست تمرکز کردم و هنوز جرات نکردم سراغ کار روی تیتراژ آن بروم و کار جدید آقای سهیلی زاده را هم دارم.

 

_پیشنهاد بازیگری هم که قطعأ به شما شده است!

 

پیشنهاد بازیگری به همه بچه‌های خواننده می‌شود. اما فرد باید توانایی بازی را داشته باشد. یک بار آقای تارخ حرف خیلی قشنگی به من زد و گفت اگر احساس می‌کنید که می‌توانید مانند خوانندگی در بازیگری هم خوب عمل کنید وارد حوزه بازیگری شوید در غیر این صورت هم شما ضربه می‌خورید هم موسیقی‌تان و بر عکس این موضوع هم برای بازیگرانی که به سمت خوانندگی می آیند هم هست، ولی به نظرم در بین بازیگران آقای مدیری موفق است علتش هم آن است که ایشان ادعای خوانندگی و رقابت با خواننده‌ها را ندارد و سبک متفاوتی را اجرا می کند و صرفأ در انتهای سریال‌های خودش کارهای قدیمی را بازخوانی می‌کند و من این رفتار ایشان را می‌پسندم و ناشی از هوشمندی ایشان می‌دانم.





:: بازدید از این مطلب : 350
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 23 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: