فیچر یا خبر نرم –
نوشته شده توسط : blogkhan
فیچر یا خبر نرم –

بسیاری از افراد فیچر را به عنوان نرم خبر تعریف کرده‌اند. نوعی مطلب که در آن داستان به‌آرامی پیش می‌رود، طولانی‌تر از بقیه مطالب است و معمولاً برای سرویس هنری مجله‌ها مناسب است.

اما فیچر می‌تواند درباره هر موضوعی باشد؛ از ساده‌ترین مسائل مربوط به سبک زندگی افراد گرفته تا جدی‌ترین گزارش‌های تحقیقی. و البته می‌توان از فیچر در جای جای یک نشریه استفاده کرد؛ از بخش خبری گرفته تا سرویس بازرگانی و ورزشی.

در واقع فیچر بدون آن که خود را به موضوعی خاص محدود کند، بیشتر معرف یک سبک نگارش است. به بیان دیگر، هر مطلبی که با ویژگی‌های فیچر نوشته شود، یک فیچر خواهد بود.

اما ویژگی‌های فیچر:

١ – لید متفاوت

نیازی نیست که در اولین پاراگراف یک فیچر، همه عناصر خبری (چه، چگونه، چرا، چه کسی، چه وقت، کجا) را به‌کار بگیریم؛ شاید یکی یا دو تای آنها به‌کارمان بیاید، شاید هم نه. معمولاً در خبرها تلاش می کنیم با یک لید خوب، توجه مخاطب را به خبر جلب کنیم و او را متقاعد نماییم که مطلب را دنبال کند. و لید خوب یعنی پاراگراف اول متن خبری که در آن تا حد امکان، عناصر مختلف خبری به‌کار گرفته شده‌باشد.

اما در فیچر اصلاً این طور نیست. اصولاً در فیچر با لید، آن طور که در خبر تعریف می‌شود، سر و کار نداریم. اینجا لید ما می‌تواند چندین پاراگراف به‌طول بینجامد و می‌توانیم در آن شخص یا موضوعی را با به‌کارگیری فنون مختلف نوشتاری توصیف کنیم، از امثال و حکم بهره بگیریم و هر روش مناسب دیگری را به‌کار بگیریم تا داستان ما، خوب و تأثیرگذار آغاز شود.

٢ – آهنگ نوشتار

در مقایسه با اخبار، فیچرها معمولاً آهنگ نوشتاری آهسته تری دارند و به‌جای آن که مستقیم به‌سراغ اصل مطلب بروند، مطالب را با فراغ بال بیشتر و بدون تعجیل بیان می‌کنند.

٣ – طول مطلب

بیان مطلب با آهنگ آهسته تر مستلزم طولانی تر شدن مطلب است. به همین دلیل است که در توصیف فیچر می‌گوییم معمولاً فیچر از یک مقاله خبری طولانی‌تر است.

۴ – تمرکز بر عنصر انسانی

مطالب خبری بیشتر بر رویدادها تمرکز دارند، اما فیچر توجه خود را به افراد معطوف می‌دارد. فیچرها تلاش می‌کنند تا در وقایع و رویدادها، عنصر انسانی را به صحنه بیاورند و از این روست که برخی از فیچر با عنوان «مطالب مردمی» هم یاد می‌کنند.

بر این اساس، اگر یک گزارش خبری درباره اخراج هزار کارگر از یک کارخانه و اثرات اقتصادی چنین اقدامی صحبت می‌کند، یک فیچر بر روی یکی از این افراد و آثار زیانبار این اقدام بر زندگی او متمرکز می‌شود.

به عنوان نمونه ای که با ویژگی های فیچر نزدیکی زیادی دارد، بخش اول مطلب سرکار خانم فرشته اثنی عشری، یکی از دوستان شما در دانشگاه سوره با عنوان «گذشته ام را چند می خری؟» درباره بازار فروش کتابهای دست دوم رو در زیر می بینید. این هم لینک مطلب در روزنامه جام جم.

جام جم آنلاین – ٢٣ آبان ١٣٩٠: ساعت دو بعدازظهر است، بازار کتاب در خواب آلودگی رخوتناکی فرورفته است. در میان انبوهی از مغازه‌های بسته و خاموش، چراغ چند کتابفروشی روشن است در آستانه‌ یکی از آنها می‌ایستم در این مغازه کتاب‌های کهنه و اندیشه‌های نایاب می‌فروشند.

سیلی از کتاب‌هایی را می‌بینم که همچون سربازان مجروح جنگی به شانه‌های هم تکیه کرده‌اند، فقط با این تفاوت که یونیفورم‌های هر کدامشان به رنگی متفاوت است.

پیکر تعدادی‌شان باندپیچی شده است، برگ‌های کاهیشان همچون صورت زرد بیماران است و نقطه‌های درشت کلمات به صورت آبله‌گونی می‌ماند.

از ورق‌هایشان چیزی چون صدای خس‌خس سینه‌ای بلند است، از بس که خاک‌ خورده‌اند یا دود سیگار نویسنده‌ها و فیلسوف‌های متفکر را بلعیده‌اند دیگر ازآن غرور و شوکت گذشته‌ که روزگاری پر تفاخر درون کتابخانه‌های اشرافی جاخوش کرده بودند خبری نیست.

دیگر از آن گرمای شومینه، مبل‌های راحت و بخار چای یا قهوه، درون اتاقی آرام خبری نیست، آن شب‌های روشن به بامداد خماری رسیده است. دست‌های نوازشگر خواننده‌هایشان زیر خاک است و آنها در دست دلالان منتظر.

صدای بم صاحب مغازه به گوشم می‌خورد که به شاگردش می‌گوید: این همسایه‌های احمد محموده، هر کس خواست بگو ۳۵ هزار تومن قیمتشه.

می‌پرسم: فکر می‌کنید با وجود افست‌های این کتاب توی بازار که بیشتر از پنج تا هفت هزار تومن قیمت نداره کسی اینقدر پول می‌ده؟

صاحب مغازه به من نگاهی می‌اندازد و با پوزخندی می‌گوید: ما تازه داریم ارزون می‌فروشیم، جاهای دیگه دو برابر این قیمت می‌فروشن و راحت هم فروش می‌کنن خیلی‌ها به دنبال اصل این کتابا می‌گردن مثل کتاب بازها، معمولا افراد مسن توی این دسته‌اند، با افست نمی‌تونن خو بگیرن، هرچند که بعضی وقتا افستا واقعا کیفیت بهتری از نسخه‌های قدیمی دارن.

دسته دیگه هم کسانی هستن که می‌خوان بعد از مدتی اینا رو به قیمت بیشتری بفروشن، یعنی منظورم اینه که خیلی‌ها این‌طور کتابارو برای مطالعه نمی‌خرن کسی که یک میلیون پول بابت یک کتاب نایاب میده برای خوندن نمی‌خره چون با هر بار ورق زدن کلی از قیمتش می‌‌افته. معمولا این کتابا برای آدمای ثروتمند نوعی دکوراسیونه و البته برای بعضی‌هام گاو صندوق.

.  .  .





:: بازدید از این مطلب : 297
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 20 خرداد 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: