نوشته: هومن بنائی/ خبرگزاری هنر «آرتنا»
«کوچه بی نام»، روایت همسایگی دو خانواده است که ارتباط خویشاوندی نزدیکی با یکدیگر دارند، مادر یکی از خانواده ها که نقشش را (پانته آ بهرام) بازی می کند، به علت مرگ همسرش همراه با پسر و دختر کوچک اش زندگی میکند. در طبقه بالای همان خانه قدیمی حاج مهدی که نقشش را (فرهاد اصلانی) بازی می کند، عموی بچهها است که به همراه دخترها، پسر کوچک و همسرش هستند.
حمید و دختر عمویش به هم علاقه مند هستند و تقریبا همه این را در خانه می دانند، مادر حمید مخالف این وصلت است! حمید دلیل این مخالفت را نمی داند و مادر مجبور میشود در نهایت رازی را به او بگوید که در پایان فیلم فاش می شود.
حمید شبانه خانه را ترک می کند و نامه ای برای دختر عمویش می نویسد، اخبار ساعت 9 خبر سقوط هواپیمای مسافربری را علام میکند، حمید در هواپیما بوده؟ همه می خواهند این را بفهمند. محدثه که نقش او را (باران کوثری) بازی میکند دختر میانی حاج مهدی است، او که دختری سرکش است در بیرون از خانه وضعیتی نا مشخص دارد، در مواقعی به پشت بام می رود و سیگار میکشد، عاشق مرد زن داری شده که یک بچه هم دارد و تقریبا 9 سال اختلاف سنی با او دارد اما می خواهد از سنت ها فرار کند و هیچ چیز دیگر برایش مهم نیست و...
«کوچه بی نام»، نگاهی ناملموس و آسیب شناسانه به وضعیت زندگی خانوادههای نیمه مذهبی و سنتی جنوب شهر دارد. نگاهی از جنس روشنفکری های ضد سنتی، گویی می خواهد باورها و علایق مذهبی طبقه ای از جامعه را لگدمال خواسته های خود کند و اینگونه بنمایاند که نسل دهه 40 و 50 در برابر دهه 60 و 70 عاجز است.
نشان دهدکه این نسل بسیاری از باورها، عقاید و سنت های خانوادههای خود را قبول ندارند.
مشکلات اساسی در ساختار فیلمنامه نویسی و نیز رابطه مندی کاراکترها به لحاظ اخلاقی دارد وجود دارد. ما در فیلمنامه با گره افکنی حادثه اعلام شده در خصوص فرهاد، انتظار گره گشایی منطقی داریم که در پایان همچنان در ابهام باقی میماند و جدای از این بحث ها با سینمایی غیر اخلاقی مواجه میشویم.
اولین اتفاق بعد از فرار حمید، شکل میگیرد. دعوایی او با مادر خویش سر محدثه شکل می گیرد و در ادامه اعلام میشود که هواپیمای به پرواز درآمده به خرم آباد که حمید قصد سفر به آنجا را داشت، دچار نقص فنی شده و سقوط کرده است. به این واسطه تعلیق و معمایی از بود و نبود حمید در آن پرواز و مرگ او شکل می گیرد. برخی کاستیهای مندرج در فیلمنامه موجب شده تا محصول نهایی به اثری متوسط بدل شود. فیلمنامه به سمت روایتی همساز با نگاه مخاطب حرکت نکرده و پراگندگی های در داستان مشاهده می شود، گویی این اثر برای مخاطبین خاصی ساخته شده که رگ و ریشه های مذهبی محکمی ندارند.
هاتف علیمردانی بعد از "به خاطر پونه" و"مردن به وقت شهریور" سومین تجربه خود را با «کوچه بی نام» به دست آورده است.
البته بازیهای ارزنده ای بازیگرانی چون فرهاد اصلانی، باران کوثری، پانتهآ بهرام و ستاره پسیانی را نمی توان فراموش کرد و همین انتخاب درست بازیگران است که یکی از قوت های فیلم به شمار می رود. هاتف علیمردانی با کمک عوامل تلاش فراوانی کرده تا به موقعیتی باور پذیر از خانواده های جنوب شهری برسد و ناهنجاری های اجتماعی در این بستر از جامع را نمایان کند که باید گفت خیلی زیاد به بیراهه رفته است.
هاتف علیمردانی در «کوچه بی نام»، به دنبال ارائه نگاهی باور پذیر از خانوادههای طبقه سوم جامعه است و همه تلاش خود را در جهت عیان سازی روابطی متفاوت صورت میدهد، اما نه تنها موفق نبوده بلکه میتوان گفت ندانسته روی لبه تیغ تیز قدم گذاشته است.
اگر بخواهیما یکی از نقاط قوت این اثر را نام ببرم باید از فیلمبردای و قاب های بی نظیر محمد کلاری پدر و کوهیار کلاری پسر یاد کنم که جان تازه ای به فیلم بخشیده بود.
لینک مطلب:
http://artna.org/fa/news/view/21058/%C2%AB%DA%A9%D9%88%DA%86%D9%87+%D8%A8%DB%8C+%D9%86%D8%A7%D9%85%C2%BB+%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C+%D8%B6%D8%AF+%D8%B3%D9%86%D8%AA%DB%8C
:: بازدید از این مطلب : 268
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0