فردوسی برای كشف ناشناختهها و دست یافتن به كمال مطلق؛ تخیل، امید، آرزو و اعجاز را جانشین حقیقت ساخت و اغراق هنری را با اثر ادبی و هنری خود آمیخت.
پرواز بر فراز رؤیاها و گذشتن از مرزهای حقیقی و دستیابی به سرزمینهای دور دست و هم آمیزی با ادبیات ، شاهكاری در ادبیات ایران به نام "شاهنامة فردوسی" می باشد. که مظاهر احساس و عظمت و شكوه انسانی قدرتمند و با خدا، توجه به اتفاقات دراماتیک و الهام از تعالیم زرتشت در این اثر ادبی به كار گرفته شده و الفاظ لطیف و شاعرانه بدان گونه كه مطلوب آرمان نویسندة رمانتیك این اثر یعنی فردوسی بوده برای میل به زیبایی است، نیز از مبادی و از اصول نمایشنامه نوسیان بزرگ دنیا به شمار میرود.
فردوسی برای كشف ناشناختهها و دست یافتن به كمال مطلق، تخیل، امید و آرزو و اعجاز را جانشین حقیقت ساخته. از این رو، رؤیا و خیال را بیش از تقلید معتبر دانسته و اغراق هنری را كه همواره بشر دوست میدارد، با اثر ادبی و هنری خود آمیخته. و البته بر خلاف نویسندگان سبك كلاسیك، از بیان بدیها و زشتیها خودداری نکرده. درام رمانتیك آفریده ، پویا شده، تحول یافته و از بطن آن درامهای متعدد و مختلف با توجه به همان اصول به وجود آورده. آیا شاهنامه یک نمایشنامه نیست؟ آیا فردوسی یک درام نویس حقیقی به شمار نمی رود؟!
درام، تصویری از زندگی است. خصوصیات آن، طبیعی بودن، سادگی و در نهایت "شبه واقعی" بودن است.
ناقهرمان های درام، انسانهای معمولی هستند كه با قهرمان های تراژدی تفاوت زیاد دارند و زبانشان فاخر نیست. یكی دیگر از خصوصیات اصلی درام رمانتیك ارتباط دادن احساس و تخیل بر استدلال و تعقل است.
به دنبال آزادی نویسندگان از قید انكارناپذیر سبك كلاسیك، بزرگان سبك رمانتیك كوشیدند فرمانروایی {من} را در ادبیات و هنر به وجود آورند و از این طریق، آرزوها و رنجهای خویش را در آثارشان ارائه دهند.
پیروان این سبك، خود را در قالب قهرمانان افسانهای منتخبشان مینهادند و برای نمونة نوع انسان مثال میآوردند. آنها معتقد بودند كه در روح آدمی، احساس، بیش از اندیشه و آرزو بیش از حقیقت، مؤثر است. از این رو احساس و شیفتگی ناشی از امیال انسانی را در آفرینش آثار ادبی مورد استفاده قرار میدادند.
حال باید گفت که فردوسی نمایشنامه نویسی موفق بوده و اگر در حال حاضر در قید حیاط بود باید ده ها نوبل ادبی را دریافت می کرد.
عکاس: امیر خدامی
لینک مطلب: http://bookuper.com/fa/24076