درس عشق ورزی
نوشته شده توسط : blogkhan

نگاهت به دوردست ها خیره شده است. می دانم که از روزگار درس های بزرگی را آموخته ای. وقتی به دنبال گرمی نگاهت هستم، بی قرار می شوم. درست مثل آن سال هایی که با بی قراری هایم، نگاهت را می خواستم. حالا اما همه چیز تغییر کرده است، من بزرگ شده ام و تو آنقدر صبورانه در جاده زندگی پیش رفته ای که در آن دوردست ها قدم می گذاری. نگاهم را به تو می دوزم، می خواهم با تمام وجود نگاهت را از آن خود کنم، اما تو انگار به افقی زیباتر چشم دوخته ای. افقی که جز عشق و محبت به خدا در آسمان آن پیدا نمی شود.
مادر! خوشحالم که عشق به پروردگار، عشق به مظهر زیبایی ها، بر وجودت سایه افکنده است و من از آن نگاه زیبا درس های بزرگی می گیرم، مادر!دوستت دارم که دوست داشتن به یگانه خالق هستی را در من به وجود آوردی. اطمینان داشته باش که بزرگترین درس از کتاب عشق ورزی را از یاد نخواهم برد.





:: بازدید از این مطلب : 213
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 2 خرداد 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: