هنــــوز برايـــــــــش مينويــــــــــسم
همـــــــــــانند کودک نـــابينايـــــــــــي
کــــه هر روز غـــــــذا ميريــــــــــــــزد
بــــــــــــراي ماهـــــــي مـــــــــــــرده اش . . . . .
سلامتي کارگري که صاحب کارش به نا حق زد تو گوشش
رفت که لباسشو عوض کنه بره خونه اما...
ياد خرج مادر مريضش افتاد...
ياد اجاره خونه...
جهيزيه دخترش...
شهريه دانشگاه پسرش...
برگشت به صاحب کارش
گفت منو ببخشيد ...
همفری بوگارت : چشمات اذیتت میکنه ؟
لورن باکال : نه !
بوگارت : ولی پدر منو در آورده !!
سلامتي پسري که ...
با چشم هاي خيس وارد ساندويچــــي بغل
"تالارعروسـي" شد و گفت: ...
امشب عروسي " عشقمه " , بنـدري بذار
:: بازدید از این مطلب : 228
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0