گفتگو با چنگیز جلیلوند در کنار سعید قطبی زاده
نوشته شده توسط : blogkhan

چنگیز جلیلوند

 

شما کودکی تان را در شیراز گذراندید . از سالهای کودکی در شیراز بود که عشق به سینما در شما ایجاد شد یا مشغولیات دیگری داشتید ؟

آن موقع اصلا نمی دانستم سینما چیست . هفت ساله بودم که آمدیم تهران ، اتفاقهایی را که برایم پیش می آمد به یاد دارم ، اما هیچ کدام در ارتباط با هنر و سینما نبوده است .

فقط یادم می آید که وقتی با بچه های هم سن و سالم بازی می کردم در بازیها بیشتر احساس قهرمانی می کردم جوری سوار چوب می شدم و ادای اسب را در می آوردم که بچه های دیگر نمی توانستند .

یادتان می آید اولین برخوردتان با مقوله ی دوبله و فیلم با صدای فارسی چه طور بود ؟

فیلمی دیدم به نام فاتح که با صدای آقای محتشم . صدای فارسی آن خیلی جذبم کرد .

بچه ی کدام محل شیراز هستید ؟

دروازه سعدی

اولین بار که با کار دوبله آشنا شدید در کدام استودیو بود ؟

استودیو آژیر فیلم ، مال دکتر شاهرخ رفیع و ژوزف واعظیان . قبل از اینکه وارد دوبله شوم تئاتر کار می کردم .

سعی کردید وارد یکی از گروه های تئاتر بشوید ؟

رفتم جامعه باربد و امتحان دادم و قبول شدم . مثل اینکه سال 1337و 1338 بود .

کدام دبیرستان می رفتید ؟

دبیرستان پهلوی ، میدان شاه ، بغل بستنی فروشی  اکبر مشتی قدیم . بازارچه ی نایب السلطنه که فردین هم مال همان محل بود ، حوالی خیابان ری .

شما در رادیو هم کار کردید ؟

رادیوئی بود به نام رادیو ارتش و همیشه نقش سردارها و فرمانده ها را به من می دادند .

اولین نقش اول جدی تان در دوبله چه فیلمی بود ؟

در فیلم شیرهای جوان جای ماکسیمیلیان شل صحبت کردم .دوبله ی اول که منصور متین مدیر دوبلاژش بود و خودش هم جای مارلون براندو حرف زد . دوباره که فیلم دوبله شد هم جای براندو حرف زدم و هم ماکسیمیلیان شل .

بابت شیرهای جوان یادتان هست چقدر دست مزد گرفتید ؟

به نظرم سیصد تومان ، مثلا منصور متین که براندو را گفت و مدیر دوبلاژ هم بود ، در مجموع حدود دو هزار و پانصد گرفت .

اولین دوبلور فردین قبل از شما چه کسی بود ؟

سعید شرافت جایش صحبت می کرد .

مثلا فیلم چشمه آب حیات را مرحوم شرافت صحبت کرد ؟

نه . چشمه آب حیات را محمد علی زرندی می گفت که بعدها جای نورمن ویزدم حرف زد .

اولین بار به جای فردین چه طوری صحبت کردید ؟

با صدای عادی خودم حرف می زدم . وقتی اولین بار جای پل نیومن در کسی آن بالا مرا دوست دارد حرف زدم ، طرز حرف زدن من انگیزه ای شد که سیامک یاسمی فیلمی در مایه های جنوب شهری بسازد و این صدا را روی فردین بگذارد . فکر کنم فیلم آقای قرن بیستم بود و بعد از آن هم که گنج قارون آمد .

اولین براندویی که گفتم فکر می کنم سرباز های یک چشم بود .

این کاراکتر لمپن و جنوب شهری پل نیومن و این مدل حرف زدن و لهجه را از کجا پیدا کردید؟

خب این که مشخص است . من بچه ی جنوب شهر بودم و بچه های میدان خراسان موقع الک دولک یا تیله انگشتی همه این تیپی صحبت می کردند . فکر می کردم اگر پل نیومن را با این لحن بگویم بهتر از آب در می آید . مثلا به مدیر دوبلاژ پیشنهاد می دادم اگر کاراکتر قرار است بگوید : برو کنار ، من به جایش بگویم : بده اون دستت . و مدیر دوبلاژ هم موافقت می کرد .

فردین هیچ وقت آشکارا به شما نمی گفت که جای بازیگر دیگری صحبت نکنید ؟

نمی گفت ولی می دانستم ناراحت می شود و دوست ندارد من جای بقیه صحبت کنم .

برای طوقی و کندو از شما رنجیده خاطر نشد ؟

آن موقع فردین می دانست ستاره اش افول کرده و دنبال فیلم هایی می گشت که سنگین تر باشد . دوستانی هم داشت که گمراهش می کردند . مثلا رفت راز درخت سنجد جلال مقدم را بازی کرد که اصلا معنی نداشت ، یا غزل کیمیایی  . شاید این طوری می خواست بگوید من هم آمدم در جمع انتلکتوئل ها .

در فاصله ی بین قیصر و طوقی چه اتفاقی افتاد که علی حاتمی آمد سراغ شما ؟ چون حاتمی اعتقاد عجیبی به صدای اسماعیلی داشت و تقریبا در تمام فیلم هایش از اسماعیلی ، آن هم در چند نقش ، استفاده کرد . قیصر هم که با صدای اسماعیلی گل کرده بود .

تا قبل از رفتن من به خارج از کشور ، قهرمان های داستان حاتمی را من می گفتم ، باباشمل را من گفتم و آوازهایش را خواندم ، هم به جای فردین و هم ملک مطیعی . قلندر ، ستار خان ، سلطان صاحبقران ، سوته دلان .

شما گوینده ی ثابت بازیگرانی مثل براندو و پل نیومن بودیدو به جای بازیگران دیگری هم صحبت میکردید . آیا نسبت به بازیگرهایی که دوبلور ثابتشان بودید تعلق خاطری پیدا می کردید یا برایتان تفاوتی نداشت ؟

یک تعلق خاطر حسی پیدا کرده ام . روزی که برت لنکستر مرد ، تا صبح در خانه ام گریه می کردم .

وقتی آمریکا بودید با عشق عجیبی که به دوبله داشتید چکار میکردید ؟ چه چیزی را جایگزین آن کردید ؟

یک موسسه ی شستشوی لباس باز کردم . جایی که رخت شویی های مختلف و خشک کن داشت . یک رستوران مکزیکی هم باز کردم  در کالج تاون که بیست هزار نفر جمعیت داشت و همه هم ضد ایرانی بودند . چون خرج تعمیرات ماشین ها گران بود خودم دست به کار شدم . خیلی زود راه افتادم و شدم بهترین تعمیرکار همه جور ماشین رخت شویی .

با عشق به دوبله چه کار کردید ؟

اوایل خیلی به من فشار وارد شد ، طوری که موهایم همه ریخت و سفید شد . مثل دیوانه ها راه میرفتم و با خودم حرف میزدم . همه می گفتند یک دیوانه به این محل آمده . ان موقع میگفتند فلانی عرب است .

سینما هم میرفتید ؟

نه نمیرفتم ، چون اصلا طاقت نداشتم بروم . کوین کاستنر را میدیدم و میگفتم اگر من بودم لابد جایش حرف میزدم .

و عشق به دوبله ؟

نه ، عشق به دوبله را در من کشتند . الان هم نمیتوانم بگویم بدون عشق کار میکنم ، اما آن ریشه را سوزاندند گر چه دوباره امکان رشدش هست . منتها با آرامش ، تفاهم ، با عقل سالم . نه این که شب یک چیز بگوییم و صبح یک کار دیگر بکنیم . خیلی دلم میخواهد با دوستان بنشینیم تا به من بگویند چه بدی در حقشان کردم ؟





:: بازدید از این مطلب : 323
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: