زلف بر باد نده تا نَدَهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
مِی مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی دربندم
طُره را تاب مده تا ندهی بر بادم
یار بیگانه مشو تا نَبَری از خویشم
غم اَغیار مخور تا نکُنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی از برگِ گُلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم
شمع هر جمع مشو ور نَه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم
شهرهی شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکُنی فرهادم
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رَس
تا به خاک در آصِف نرسد فریادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم
از حافظ
پ.ن: مصرع دوم بیت آخر رو حافظ از سعدی تضمین کرده (همین پست قبلی !) و در واقع به استقبال آن غزل رفته است.
پ.ن: اجرای سالار عقیلی واقعا خوب و بی نقصه، من ولی جنون نامجو رو دوست تر دارم.
:: بازدید از این مطلب : 443
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0