گزارشی کاملآ متفاوت از شب اول کنسرت یونیسف: دی جی برره و دوستان!!!
نوشته شده توسط : blogkhan

در اولین شب کنسرت خیریه یونیسف در تهران با حضور علیرضا عصار، مهران مدیری، مانی رهنما و رضا یزدانی چه خبر بود؟

 

دی جی برره و دوستان

 

 

همشهری جوان - 3-4 ماهی می شود که بازار کنسرت های پاپ در کشور کساد است و خبری از تجراهای زندهچهره های شاخص موسیقی کشور نیست.

 

حمید عسگری و احسان خواجه امیری، آخرین کسانی بودند که در تابستان روی صحنه رفتند و خواندند. به همین خاطر بود که وقتی خبر پیچید، همه بلافتصله به تکاپوی تهیه بلیت افتادند. سازمان یونیسف این بار در اقدامی کم سابقه، ایران را برای یکی از کنسرت های خیریه اش انتخاب کرده بود. هنرمندانی هم که در این برنامه اجرا می کنند، از قدیمی ها و البته پرطرفدارهای دنیای پاپ هستند.

 

به اسامی خواننده ها که نگاه می کنیم، می بینیم که در این کنسرت، هوای هر نوع سلیقه ای را داشته اند؛ مانی رهنما، رضا یزدانی، علیرضا عصار و از همه بامزه تر مهران مدیری. شما بودید وسوسه نمی شدید؟ ما هم چون می دانستیم که وسوسه می شوید، گزارشی کامل از اجرای شب اول مراسم را همین جا برایتان آورده ایم.

 

 

ساعت حدود ۶:۱۰ دقیقه است و ازدحام جلوی در در اصلی تالار کشور به بیشترین حدش رسیده. صدای یک خانم جوان که با هیجان فریاد می زند "مهران مدیریه ها"، کافی بود تا که دور تا دور بنز طوسی C230 مدیری در محاصره جمعیت هنردوستان قرار بگیرد. مدیری با خنده و تکان دادن دست به ابراز احساسات طرفدارانش جواب داد و با دردسر زیاد بلاخره توانست با کمک مآموران انتظامی وارد محوطه تالار شود. درهای ورودی بلاخره باز می شوند و حدود ساعت ۶:۳۰ دقیقه وارد سالن می شویم. تقریبآ نصف صندلی ها پر است و به نظر می رسد که استقبال خوبی از برنامه شده.

 

 

چند نفد که در نگاه اول خارجی به نطر می رسند، روی صندلی های ردیف جلو نشسته اند و عکاس ها پشت سر هم مشغول عکس گرفتن از آن ها هستند و واژه هایی مثل نمایندگان یونیسف و سازمان ملل رد و بدل می شود. چند صندلی آن طرف تر هم چهره یک خانم، توجه حضار را به خود جلب کرده و این خانوم کسی نیست جز مهتاب کرامتی، سفیر یونیسف در ایران. به هر حال کنسرت مال یونیسف است و فضا کاملآ یونیسفس شده.

 

سازها روی صحنه، خیلی منظم چیده شده اند و دکور با ترکیبی از رنگ های سفید، خاکستری، مشکی و طوسی، دلنشین و شیک به نظر می رسد.

 

سالن تقریبآ پر شده و 20 دقیقه ای از ساعت اعلام شده برای شروع کنسرت گذشته است اما رفت و آمد ها همچنان ادامه دارد. یک پیانوی بزرگ در قسمت انتهایی سن قرار داده شده که تا به حال سابقه نداشته که در کنسرتی - به خصوص در این سالن - این ساز حضور داشته باشد.

 

 

صلح ابدی

 

چراغ ها خاموش می شوند و کجری روی سن می رود. قیافه اش اصلآ آشنا نیست و بعد از یک سری تقدیر و تشکر های روتین و معمول، از مانی رهنما و گروهش دعوت می کند که برنامه را آغاز کند. مانی به تنهایی روی سن می آید و بعد از ادای احترام، می گوید: اول از همه می خواهم قطعه ای به نام آرتیست را با تمام تار و پودم تقدیم کنم به جمع؛ قطعه ای که منظر یک هنرمند را با مردمش بیان می کند؛ البته به یاد شادروان خسرو شکیبایی که دوستش داشتیم و داریم.

 

مانی پشت پیانو می نشیند و می نوازد و می خواند. قطعه زیبا و دلنشینی است، مخصوصآ جایی که فریاد می زند؛ "دیگه بسه هرچی واژه که گذاشتن تو گلوم / من یکی از خود شمام، آدمای رو به روم". در ادامه، قبل از اجرای قطعه "کی مثل من"، مانی از ترانه سرای کار یعنی افشین مقدم تشکر می کند و می گوید: اگر اغراق نکرده باشم، در هر دهه یک ترانه مثل این پدید می آید.

 

آخرین قطعه ای که مانی و گروهش اجرا می کنند، "صلح ابدی" نام دارد. مانی شعری را دکلمه می کند و با تک نوازی گیتار الکتریک، گروه شروع به نواختن می کنند و نوازنده سازدهنی با حرکات موزون بدن (!) آنچمان عالی می زند که خیلی ها انگشت به دهان می مانند. مانی رهنما با چشمانی بسته حس گرفته و می خواند. اجرایش تکنیکی است و این به وضوح مشخص است. پایان قطعه با نورپردازی و رقص لیزر همراه می شود و یک خداحافظی با شکوه را برای مانی رهنما و گروهش به همراه دارد.

 

 

نخونم و برم؟!

 

مجری دوباره روی سن می آید و تذکر می دهد که اجرای چنین برنامه هایی با 4 ارکستر مختلف و روی یک صحنه، چقدر سخت و دشوار است. دومین گروه وارد می شوند و هنگام آماده شدن آن ها، حضار با دست زدن های ریتمیک و متوالی به آن ها انرژی می دهند. بهنام ابطهی و همایون نصیری از بقیه شناخته شده تر هستند و تقریبآ همه اعضای گروه "دارکوب" به جز حامد بهداد، حضور دارند.

 

مجری مهران مدیری را به روی سن دعوت می کند و مدیری در انفجار سالن وارد می شود و خیلی ها سرپا او را تشویق می کنند. مدیری پشت میکروفن قرار می گیرد و تا می خواهد حرف بزند، جیغ و داد ملت در می آید و او با چند ثانیه سکوت شروع می کند؛ "سلام عرض می کنم..." و دوباره حضار با فریادهایشان مانع حرف زدنش می شوند. مدیری با خنده می گوید: " می خواید اصلآ نخونم و برم؟". همه سالن به قهقهه می افتند؛ "امیدوارم امشب یه شب بزرگ و پرخاطره برای همه شما باشه..." و کمانچه شروع به نواختن می کند.

 

مدیری توی اوج حس است و در حال دکلمه کردن شعری با گویش محلی خراسانی و من نمی دانم که چرا بیش از نیمی از دور و بری های من در حال ریسه رفتند و دلشان را گرفته اند!

 

مهران مدیری با ظاهری کاملآ جدی در حال خواندن است و بعد از اتمام قطعه به معرفی گروهش می پردازد و بعد می گوید: "اسم این گروه دارکوبه و از این به بعد قراره با هم کار کنیم و من براشون بخونم. اوایل آذر هم ما خودمون کنسرت داریم و خوشحال میشیم اگه بیاید".

 

قطعه بعدی هم با همان گویش محلی اجرا می شود و نوای ترومپت، حضار را به وجد می آورد. مهران مدیری که در تکنوازی ها گم شده، دست هایش را بالا می گیرد و می گوید: "من چی کار کنم دیگه؟!".

 

اواخر تکنوازی است که، مدیری بدون خداحافظی سن را ترک می کند و مردم باز از خنده ریسه می روند!

 

مجری روی سن می آید و 20 دقیقه تنفس اعلام می کند.

 

 

 

قطعه غیر مجاز

 

دقایقی که برای آنتراکت در نظر گرفته شده، گروه رضا یزدانی روی سن می آیند و سازهایشان را تنظیم می کنند و بعد از اطمینان از مرتب بودن اوضاع، سن را ترک می کنند. بعد از چند دقیقه، دوباره آرام آرام صندلی ها پر می شوند.

 

ساعت حدود 21:15 دقیقه است که چراغ ها خاموش می شوند. رضا یزدانی قرار است که برای اولین بار به صورت زنده اجرا کند و بسیاری از حضار منتظر این لحظه هستند؛ خواننده ای که طرفدارانی ویژه و خاص دارد و سبک خواندنش را می توان نوعی راک ایرانی در نظر گرفت. گروه یزدانی روی سن می آیند و شروع به نواختن قطعه "غیر مجاز" می کنند و یزدانی با استقبالی ویژه از سوی حاضران به سالن وارد می شود و شروع به اجرای برنامه اش می کند. ترجیع بند ترانه را که بسیار دلنشین است، مردم یکصدا می خوانند؛ "بذار از تو گر بگیرم، بذار از آفتاب بمیرم، آخه این کولی یه عمره، واسه تو ترانه سازه...". قطعه "برج" با تنظیمیمتفاوت اجرا می شود و قطعه "برگ برنده" هم با غوغای گیتار الکتریک و نورپردازی، رنگ و فضای دیگری به سالن می دهد. در ادامه یزدانی گیتار آکوستیکش را برمی دارد و ملودی پرطرفدار "لاله زار" نواخته می شود.

 

صدای سوت یزدانی که با دهانش باید دربیاورد، درست در نمی آید. ترانه "لاله زار" سالن را به هوا می برد و استقبال خوبی از دآن می شود؛ این همان ترانه ای است که در فیلم حکم کیمیایی استفاده شد.

 

ترانه های "دنیای وارونه" و "نازنین" قسمت های بعدی اجرای یزدانی هستند. بعد از اتمام این قطعات، یزدانی بلند می گوید: بریم کافه نادری؟ و حضار جواب می دهند: بله؛ و قطعه نوستالژیک "کافه نادری" که خود یزدانی علاقه ای ویژه به آن دارد، اجرا می شود.

 

یزدانی سرش را روی میکروفن گذاشته و به وضوح مشخص است که چقدر به این ترانه علاقه دارد؛ "خب، حالا از کافه نادری بریم شمال، موافقید؟" و وقتی بله حضار بلند می شود، قطعه شمال با تکنوازی خود یزدانی اجرا می شود.

 

رضا یزدانی در اواسط برنامه اشاز حضار می خواهد که کارن همایونفر را که در ترانه تیتراژ سریال مرگ تدریجی یک رویا با هم همکاری داشته اند، تشویق کنن و حضار هم حسابی حرف گوش کن هستند! آخرین قطعه ای که یزدانی اجرا می کند، قطعه جدیدی است به نام "خلیج فارس". این ترانه به قدری وطن پرستانه است که همه همه حضار سرپا قسمت های انتهایی آن را با یزدانی همخوانی می کنند و تا دقایقی به تشویق رضا می پردازند؛ تا حدی که کنترل نظم سالن مشکل میشود و حسابی اوضاع به هم می ریزد.

 

رضا و گروهش در استقبال و تشویق حضار صحنه را ترک می کنند و بلافاصله گروه عصار وارد می شوند تا در جایشان مستقر شوند.

 

 

اگه دوست دارید یا ما بخونید

 

استقرار آخرین گروه مقدار زیادی طول می کشد و دست زدن های ریتمیک دوباره شروع می شود؛ جماعت خوشند دیگر!

 

بابک ریاحی پور، چهره شاخص گروه است و فواد حجازی بعد از خاموش شدن چراغ ها و شروع موسیقی، به طرز خاصی روی سن می آید و بعد از لحظاتی علیرضا عصار با لباسی کاملآ مشکی و گشاد، روی سن می آید. انرژی مردم هم انگار برای تشویق هنرمندانشان تمام نشدنی است؛ "ساقی امشب باده از بالا بریز، باده از خمخانه مولا بریز...". عصار با سبک و سیاق خودش دکلمه زیبایی می خواند و بعد از خیر مقدم به حضار شروع به صحبت می کند؛ "امشب یک انتظار 3-4 ساله است برای من و فواد و دوستانم. کنسرت ما از اسفند امسال اجرا خواهد شد. امیدوارم مثل همیشه با ما باشید" و اولین قطعه عصار با نوای ملایم کیبورد فواد شروع می شود؛ "این حال من بی توست".

 

عصار بعد از اتمام قطعه اول، رو به حاضران در سالن می گوید: "ما بعد از این 3-4 سال، دلمون برای صدای شما تنگ شده. اگه دوست دارید با ما همخونی کنید".

 

"نان پاره ز من بستان..." و ملت دادشان به آسمان می رود. "عشق الهی" با همراهی سالن اجرا می شود و قطعه بعدی "خیال نکن نباشی" هم با نوای ساکسیفون فواد، فوق العاده از آب در میاید.

 

سالن تازه به وجد آمده که عصار با گفتم عبارت "والا، همین قدر به ما وقت دادن" داد حضار را در می آورد و در میان تشویق های پایان ناپذیر جمعیت، با گفتن " به خدا می سپارمتون تا اسفند ماه انشاالله" خداحافظی می کند.

 

ساعت 11:30 دقیقه شب است و سالن وزارت کشور آرام آرام در حال خالی شدن. همه به وضوح خوشحال و راضی به نظر می رسند و از اجرای زنده موسیقی - آن هم با این حجم گستردگی - حال خوبی پیدا کرده اند.

 

 


مانی رهنما از چگونگی انتخاب هنرمندان کنسرت می گوید

 

 

*پیشنهاد این کنسرت از چه موقع بود و کی ماجرا قطعی شد و نحوه انتخاب هنرمندان چگونه بود؟

 

مانی: حدود خرداد بود که از طرف نمایندگان سازمان ملل در ایران پیشنهاد این کنسرت داده شد و از همان اول قرار بود که 4 خواننده و یکی دو نفر از هنرمندان برنامه داشته باشند. من و رضا یزدانی از همان اول حضورمان قطعی بود اما قرار شد که دوستان دیگری هم اضافه شوند. برگزارکنندگان کنسرت از طریق نمایندگانشان در ایران به این اسامی رسیده بودند و اینکه خواهان کسانی بودند که دارای سابقه و شناسنامه کاری باشند.

 





:: بازدید از این مطلب : 390
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 26 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: